دلنوشته های مرد تنها
صفحه قبل 1 1 2 3 4 5 ... 19 صفحه بعد
اين روزها
همــه بــه مــن دلـتــنـــگــی هــدیــه مـی دهنــد لطفـــا
آتــش بــس اعــلام کــنید! بــه خـــدا تمــــامـ شــد
…!دلـــــــــــم
صفحه قبل 1 1 2 3 4 5 ... 19 صفحه بعد
ولی از این دو دردناک تر این است که ندانی باید صبر كنی یا فراموشژ

صفحه قبل 1 1 2 3 4 5 ... 19 صفحه بعد
خدایا .. من همانی هستم که وقت و بی وقت مزاحمت می شوم
همانی که وقتی دلش می گیرد و بغضش می ترکد، می آید سراغت
من همانی ام که همیشه دعاهای عحیب و غریب می کند
و چشم هایش را می بندد و می گوید
من این حرف ها سرم نمی شود. باید دعایم را مستجاب کنی
همانی که گاهی لج می کند و گاهی خودش را برایت لوس می کند
همانی که نمازهایش یکی در میان قضا می شود و کلی روزه نگرفته دارد
همانی که بعضی وقت ها پشت سر مردم حرف می زند
گاهی بد جنس می شود البته گاهی هم خود خواه
حالا یادت آمد من کی هستم
صفحه قبل 1 1 2 3 4 5 ... 19 صفحه بعد
با که گویم
... با که گویم غم دیوانگی خود، جز یار
آي رفيق
در این زمانه که شرط حیات، "نیرنگ" است
دلم برای رفیقان بی ریا،
تنگ است...
صفحه قبل 1 1 2 3 4 5 ... 19 صفحه بعد
"روزی میرسد که آدم دست به خودکشی میزند،،،
نه اینکه یک تیغ بردارد رگش را بزند...!
نه!
قیدِ احساساش را میزند..!!!"
چـــقدر سَختـﮧ ؛
هَمـه سُرآغـه كــَسیو اَزت بگیرن كه فقط تو میدونـي كه دیگـه نیست ...
سَخترش وَقتیـه كه مَجبوري لَبخند بزَني و بگـ♥ﮯ خوبه!
صفحه قبل 1 1 2 3 4 5 ... 19 صفحه بعد
هی فلانی!
می دانی؟!
می گویند رسم زندگی چنین است :
می آیند ... می مانند ...
عادتت می دهند ... و می روند ...
و تو در خود می مانی
و تو تنها می مانی!
راستی!
نگفتی!
آیا رسم تو نیز چنین است؟!
مثل همه ی فلانی ها ؟!
صفحه قبل 1 1 2 3 4 5 ... 19 صفحه بعد
س.ی سوال داشتم شما میدونید که چرا کسی نظر نمیده!!!!!!!
صفحه قبل 1 1 2 3 4 5 ... 19 صفحه بعد
به انتهای بودنم رسیده ام …
اما …
اشک نمی ریزم …
پنهان شده ام پشت لبخندی که درد میکند …
صفحه قبل 1 1 2 3 4 5 ... 19 صفحه بعد

صفحه قبل 1 1 2 3 4 5 ... 19 صفحه بعد
میدانی ؟!
به رویت نیاوردم !
از همان زمانی که ” تو ”
به ” من ”
گفتی ” شما ”
فهمیدم پای ” او ” در میان است…
Power By:
LoxBlog.Com |