دلنوشته های مرد تنها
صفحه قبل 1 ... 11 12 13 14 15 ... 19 صفحه بعد
یادمان باشد اگر شاخه گلی را چیدیم وقت پر پر شدنش سوز و نوایی نکنیم... یادمان باشد سر سجاده عشق جز برای دل محبوب دعایی نکنیم... یادمان باشد از امروز خطایی نکنیم گرچه در خود شکستیم صدایی نکنیم... یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم شبم به حسرت و روزم در انتظار گذشت تمام مدت عمرم در این دو کار گذشت خوش به حال آسمون که هر وقت دلش بگیره بی بهونه می باره ... به کسی توجه نمی کنه ... از کسی خجالت نمی کشه ... می باره و می باره و ... اینقدر می باره تا آبی شه ... آفتابی شه...!!! کاش ... کاش می شد مثل آسمون بود ... کاش می شد وقتی دلت گرفت اونقدر بباری تا بالاخره آفتابی شی ... بعدش هم انگار نه انگار که بارشی بوده ... انگار نه انگار که غمی بوده ... همه چیز فراموشت بشه ...!!! کاش می شد اگر سهم من از این همه ستاره فقط سوسوی غریبی است، غمی نیست. همین انتظار رسیدن شب برایم کافیست وقتی گلدان شکست مادرم گفت حیف بود پدرم گفت قشنگ بود خواهرم گفت مال من بود برادرم گفت گرون بود مادر بزرگم گفت دوستش داشتم ولی وقتی دلم شکست کسی آه هم نگفت وقتی به آسمون نگاه میکنی، دوست داری کدوم ستاره مال تو باشه؟ به اونی که کم نور تره قانع باش چون اونی که پر نور تره را، همه نگاه میکنن به او گفتم غمگین ترین ترانه را برایم بخوان چشمهایش را بست و آرام گریست,گریست,گریست آدم های اطرافتو همون طور که هستند ببین نه اون طوری که خودت میخوای و در پایان...انیشتین می گوید زندگی مثل دوچرخه سواری است برای حفظ تعادل باید حرکت کرد.
صفحه قبل 1 ... 11 12 13 14 15 ... 19 صفحه بعد
راههای اذیت کردن دوست دخترها. پسرا اینا رو حفظ کنید و در مواقع نیاز به کار ببندید.
صفحه قبل 1 ... 11 12 13 14 15 ... 19 صفحه بعد
بچه ها سلام
صفحه قبل 1 ... 11 12 13 14 15 ... 19 صفحه بعد
خيلي تعجب کردم تا چشم کار مي کرد قبر بود... پيش خودم گفتم: يعني اين قدر قلب شکسته وجود داره؟ يکدفعه متوجه قلبي شدم که تازه خاک شده بود.... جلورفتم برگهاي روي قبر را کنار زدم که براش دعاکنم. واي چي ميديدم. باورم نميشه اون قلبه همون کسيه که چندساله پيش دله منو شکسته بود ...
صفحه قبل 1 ... 11 12 13 14 15 ... 19 صفحه بعد
بر سر گور کشیشی در کلیسای وست مینستر نوشته شده است : کودک که بودم می خواستم دنیا را تغییر بدهم ، بزرگتر که شدم متوجه شدم دنیا خیلی بزرگ است من باید انگلستان را تغییر بدهم. بعدها انگلستان را هم بزرگ دیدم و تصمیم گرفتم شهرم را تغییر دهم. در سالخوردگی تصمیم گرفتم خانواده ام را متحول کنم. اینک در آستانه مرگ هستم می فهمم که اگر روز اول خودم را تغییر داده بودم ، شاید می توانستم دنیا را تغییر بدهم !!!.
صفحه قبل 1 ... 11 12 13 14 15 ... 19 صفحه بعد
من پذیرفتم شکست خویش را
صفحه قبل 1 ... 11 12 13 14 15 ... 19 صفحه بعد
وقتی در شب راه میرفتم است»
صفحه قبل 1 ... 11 12 13 14 15 ... 19 صفحه بعد
صفحه قبل 1 ... 11 12 13 14 15 ... 19 صفحه بعد
نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد قسمت دوم
صفحه قبل 1 ... 11 12 13 14 15 ... 19 صفحه بعد
البرت هوبارد : زندگی رو زیاد جدی نگیر ، چون هرگز از اون زنده بیرون نمیری.
- هروقت به موبایل شما زنگ زد و مشغول تعریف کردن وقایع روزانه اش بود(که معمولا این کار را با افزایش شاخ و برگ و با آب و تاب دادن به آن انجام میدهد) صحبت هایش را قطع کرده و اعلام نمایید که پشت خطی دارید و لطف کند و 1 ساعت دیگر تماس بگیرد !
- هر وقت خواستید وی را سوار ماشین کنید با استفاده از عطر زنانه مادر و یا خواهر محترمتان فضای ماشین را عطر آگین کنید و هنگامی که ازتان پرسید این بوی چیست شروع به تناقض گویی کنید تا تصور کند رقیب دارد!(مسلماً این عمل بسیار غیر انسانی است و تنها در صورتی این کار را انجام دهید که مطمئن شوید بعد ها ناحیه ای از وجود شما به نام وجدان شروع به خارش و درد نخواهد کرد)
- دائماً اسم وی را اشتباهی صدا کنید (مثلاً اگر اسمش سارا است او را شیما صدا بزنید تا هر گونه امکان اشتباه اعم از لپی و ... به ذهنش خطور نکند و به شک بیفتد که رقیب دارد).اگر هم پرسید شیما کیست بگویید دوست دختر قبلی ام که تیریپی لاو گونه با او داشتم !
- مدام به طرز لباس پوشیدن وی گیر دهید .مثال:
شما- این چه شلواریه؟چرا اینقدر کوتاهه؟مگه بابات پول نداره واست شلوار بخره؟
دوست دخترتان: کجای شلوار من کوتاهه ؟تا سر قوزک پام اومده!
شما- بد تر!این چه وضع لباش پوشیدنه؟چرا مثل قرون وسطی تیپ میزنی؟الان همه شلوار کوتاه میپوشند تو چرا مثل زنای 70 ساله لباس پوشیدی؟!؟!؟!
(البته لازم به ذکر است که زنان 70 ساله در صورتی که در قید حیات باشند هرگز شلوار نمی پوشند و به دلیل کهولت سن و نزدیک بودن به زمان فسیل شدن فقط دامن می پوشند.دلیلش رو هر وقت 70 ساله شدید می فهمید!)
- از یک هفته قبل از تولد تا یک هفته بعد از تولدش مفقود الاثر شوید و در دسترس نباشید و هنگامی هم که از شما درخواست هدیه نمود به وی بفرمایید:مگه من و تو واسه هدیه دوست شدیم؟مهم اینه که قلبامون پیش همدیگه باشه که هست!(لازم به ذکر است در سایر اعیاد سال از قبیل ولنتاین، سالگرد دوستی،روز عید نوروز و .... نیز همین عمل را انجام دهید)
- هنگامی که با او قرار دارید یک پاکت مگنا(Magna) گازوییلی خریداری نموده و مانند اگزوز ماشین دائماً از خودتان دود متصاعد کنید در ضمن دود تهوع آور سیگارتان را نیز مرتباً به سمت وی حواله دهید
- هر وقت با او بیرون میروید مانند انسانهای چشم چران مدام به لنگ و پاچه دختران مردم نگاه بیفکنید
- هنگامی که دوستش را با خودش سر قرار آورد کانون توجهاتتان به سمت دوستش باشد و قبل از خداحافظی از دوستش بخواهید شماره اش را به شما بدهد!
- و اگر می خواهید شورش را در آورید و حسابی سکه یه پولش کنید با یکی دیگر از دوست دختر هایتان(که مطمئناً همه پسر ها برای روز مبادا چنین چیز هایی دارند) به جایی بروید که مطمئنید وی و چند تا از دوستان صمیمی اش(که البته شما را هم میشناسند) آنجا حضور دارند!
- نکته: دختر خانم ها معمولاً به دلیل وجود خصلتی به نام حسودی جلوی دوستان صمیمی خود پز دوست پسر هاشون را میدهند حال تصور کنید که یک دختری وقتی که پیش دوستان صمیمی اش میباشد - در حالیکه مشغول تعریف دادن از دوست پسرش- ناگهان دوست پسرش را مشاهده کند که دست در دست دختری دیگر از آن ناحیه رد میشوند(این یکی خیلی حال میده حتما امتحان کنید )
بعد وقتی باهاش تو پارک قدم می زنید اس ام اس هاتون رو چک کنید و به دختر جماعت نگاه کنید. ( سعی کنید درست جلوی چشم دوستتون این کار را بکنید )
وقتی پیش دوستتونید اونیکی دخترا رو نشون بدید و بگید مثلا: عجب مانتوی باحالی پوشیده
- تو ماشین که هستین و دوستتون در حال گوش دادن به موزیک مورد علاقه شون هستند بزنید به یه اثر زیبا از دکتر شجریان گوش کنید
- وقتی در کافی شاپ در حال صرف انواع نوشیدنی و ... هستید بی کلاس ترین نوشیدنی مثل چایی را سفارش بدهید
- وقتی قراره با هم به مهمونی یا ... برید از درویشانه ترین لباسهایتان استفاده کنید تا آنتی کلاس عمل کرده باشید
نتیجه اخلاقی = کلا بی کلاس باشین تا راحت باشین
- همیشه دوست دخترتون رو با اسم دوست دختر قبلیتون که اونم میشناسه صدا کنید و (بعد معذرت بخواهید)
- وقتی از جایی که با هم چیزی خوردید و شما حساب کردید بیرون اومدید بگید:اصلا ارزش نداشت و فقط پولتون رو دور ریختید.
- آخر نامه ها مثله این تازه به دوران رسیده ها زرت و زورت ننویسید (دوستت دارم)
- ولنتاین مسافرت باشید.
- همیشه یک شاخه گل بهترین هدیه هست.
- وقتی موهاش بلنده بهش بگید کوتاه کنه و اگر کوتاه کرد بگید: الان فهمبدم هیچ مدل مویی بهت نمیاد. بلند که بود قشنگتر بود.
- به بهانه ی ترافیک 33دقیقه و 14ثانیه دیر برید سر قرار.دانشمندان در آخرین تحقیقات خود ثابت کرده اند که اگر دیرتر از این زمان بروید خوشگل مورد نظر (آی کیو همون دختره دیگه) محل را ترک خواهد کرد و اگر زود تر بروید پررو میشود.
- فقط از رنگ صورتی بدتون میاد (مورد استفاده در 99/99درصد از مواقع)
- از مزه ی رژ لب چندشتون میشه (وا!!!!!!!!!)
این ها همش امتحان شده است. فقط یه کم دوست دختر خودتون رو بسنجید چون به شخصه خود من چندین بار مورد ضرب و شتم قرار گرفته ام. باید بگم که هیچ مسیولیتی هم نمیپذیرم. ولی اگه دوست دخترتون یه خورده پررو شد حتما از این روش ها استفاده کنید.
خيلي جالبه حتما بخونيدا
در شهر عشق قدم ميزدم گذرم افتاد به قبرستان عاشقان.
پندهای عقل دور اندیش را
من پذیرفتم که عشق افسانه است
این دل درد آشنا دیوانه است
می روم شاید فراموشت کنم
با فراموشی هم آغوشت کنم
می روم از رفتنم دل شاد باش
از عذاب دیدنم آزاد باش
گرچه تو تنهاتراز ما می روی
آرزو دارم ولی عاشق شوی
آرزو دارم بفهمی درد را
تلخی برخوردهای سرد را
و در جستجوی پناهگاه گرمی بودم
از کنارم گذشت
گفتم:
«هی نگاه کن! روی مژههایت دانههای برف ریخته
و او گفت:
«این برف نیست
پرهای بالشی است که خدا در آسمان تکانده است
و سپس لبهای خندانش را گشود
تا برفی را فوت کند
و ما هر دو خندیدیم
بعد به چشمانش نگاه کردم
و دیدم که چشمانش، گرمترین پناهگاه جهان است
نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت
ولی بسیار مشتاقم،
که از خاک گلویم سوتکی سازد،
گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش،
و او،
یکریز و پی در پی دم خویش را بر گلویم سخت بفشارد،
و خواب خفتگان خفته را آشفته سازد
بدین سان بشکند در من
سکوت مرگبارم را
شو پنهاور : ما ندرتا در باره آنچه که داریم فکر می کنیم در حالیکه پیوست در اندیشه چیزهایی هستیم که نداریم .
جرج برناردشاو : آنکه می تواند انجام می دهد و آنکه نمی تواند انتقاد می کند .
دکتر شریعتی : لحظه ها را گذراندیم که به خوشبختی برسیم ، غافل از آنکه لحظه ها همان خوشبختی بودند .
سکار وایلد : همیشه دشمنانت را ببخش ، هیچ چیز بیش از این آنها را ناراحت نمیکند .
Power By:
LoxBlog.Com |